وقتی برای یک مصاحبه شغلی دعوت میشوید، باید این را در نظر داشته باشید که همه چیز نمیتواند باب میلیتان باشد، هر کار سختیهای خاص خود را دارد و برای موفقیت و رسیدن به خواستههایتان باید صبور بوده و مشکلاتی را تحمل کنید؛ اما بعضی مواقع در همان جلسه مصاحبه باید تشخیص دهید که کار کردن در این محل نتیجهای جز اتلاف وقت و انرژی و هزینه برای شما نخواهد داشت و به رد پیشنهاد شغلی اقدام کنید.
رد پیشنهاد شغلی و فرار از مصاحبه شغلی
گاهی ترک جلسه مصاحبه شغلی شجاعت میطلبد و فراتر از نبود حوصله و مطمئن نبودن از مناسب بودن کار است. در اینجا دلایلی برای اینکه صندلی مصاحبه شغلی را ترک کنید برایتان عنوان شده است. البته همگی بستگی به ترجیحات و در نهایت، انتخاب خود شما دارد.
۱) اگر مصاحبهگر به شما و پیشینه شما اهانت کند. هنوز در برخی از شرکتها از تاکتیک ارعاب و برخورد خصمانه استفاده میکنند. احتمالا این رفتار، بازتابی از برخورد اشخاص با یکدیگر در این شرکت است. آنها احتمالا با این کار میخواهند قدرت خود را به نمایش بگذارند و یا با تحت فشار گذاشتن شما، آرامش شما را بیازمایند. برخی از مصاحبهگرها نیز از این ترفند برای سنجش میزان صبر و ادب شما استفاده میکنند. برخی شایسته احترام شما هستند ولی برخی اینطور نیستند. وقتی که لحن مصاحبهگر تمسخرآمیز است و با هر سوالی به دنبال یک ضعف و نقص در شما میگردد، برپا خاسته و بگویید مثل اینکه دارم وقت باارزش شما را تلف میکنم روز خوبی داشته باشید.
۲) اگر بعد از مصاحبه چیزی باب میل شما نبود، اشخاصی که دیدید از نظر شما خوب نبودند و یا محیط کاری نامناسب بود تا دیر نشده، نه را بگویید؛ مثلا حس بدی دارید و دلتان میگوید این شغل خوبی نیست و خودتان به خودتان میگویید اینجا جای تو نیست. بدن مال شماست، وقت از آن شماست و زندگی مال خودتان است. بنده و غلام کسی نیستید، بنابراین اجازه ندهید کسی غیر از خودتان برایتان تصمیم بگیرد.
۳) بیشتر از چهل دقیقه در راهرو یا اتاق مصاحبه منتظر بودهاید و مصاحبهگر دلیل قانعکنندهای برای تاخیر نداشته و حتی فراموش کرده است که در آن ساعت قرار است مصاحبهای باشد و از شما از این بابت پوزشی طلبیده نشده و به شما وقت دیگری برای مصاحبه اعطا شده است. آن را نپذیرید، نشان دهید برای وقتتان ارزش قائل هستید. وجود هماهنگی بین کارفرما و مدیر کارگزینی در دادن وقت مصاحبه و رعایت برنامه، نشانگر این است که روند استخدام جدی گرفته شده و با شما محترمانه رفتار شده است. درست است که کارفرمایان و مدیران خیلی مشغول هستند و برنامه فشردهای دارند اما این دلیل نمیشود که به زمان خود و شما اهمیت ندهند. اجازه ندهید فکر کنند که با هر شرایطی سازگار هستید.
۴) کارفرمایان از طریق تبلیغ برای استخدام اقدام میکنند و حتی ممکن است توضیحات زیادی درباره پست مربوطه داده باشند ولی در مصاحبه روشن میشود که کار تبلیغ شده زمین تا آسمان با کاری که در مصاحبه گفته شده، متفاوت است. مکان و موقعیت آن دورتر و ساعات کاری آن خیلی زیاد است و حقوق آن کمتر است همانجا شوک بر شما وارد شده و حسی ناخوشایند را تجربه میکنید. وقتی برایتان روشن شد که شغل پیشنهادی یک شغل واقعی نیست و یک فرصت تجاری برای آنها بوده و غیر از آن چیزی است که تبلیغ کردهاند، با کمال احترام، میتوانید بگویید که الان درک بیشتری از موقعیت کسب کردید و بهتر میدانید که به دنبال این کار نیستید.
۵) برخی از مصاحبهکنندگان فقط درباره خودشان و موفقیتهایی که کسب کردهاند سخن میگویند، گویا این جلسه مصاحبه موقعیتی برای فخر فروشی آنهاست و اصلا به پاسخهای شما اهمیت نمیدهند و گوش نمیکنند. حتی برخی از آنها به خود اجازه میدهند درباره زندگی خصوصی افراد کنجکاوی کنند. وقتی افرادی را که با شما مصاحبه میکنند، بیادب، نادان و سوءاستفاده گر تشخیص دادید، میتوانید با ترفندی به مکالمه پایان داده از آنجا خارج شوید.
۶) هر وقت احساس کردید که پیامی به این مضمون دریافت میکنید که ما کارفرمایی توانا هستیم و شما متقاضی شغل کمکار و انتظار داریم غلامی حلقهبهگوش برایمان باشید. وقتی که به شما فرصتی نمیدهند تا اگر برای شما سوالی پیشآمده آن را مطرح کنید، جلسه را ترک نمایید.
۷) مصاحبهگران در طول مصاحبه چندین مرتبه شما را گمراه کرده یا درباره سابقه کاری و محل کار قبلی شما دروغ بگویند. هرقدر هم به پول نیاز داشته باشید به آنها بگویید قبلا در اینجور شرکتها با چنین افرادی کار نکردهام.
اگر از سابقه کاری مناسب و تجربه کاری طولانی برخوردار باشید و رزومه کاری خوبی داشته باشید، ممکن است مصاحبهگر اصلا پستی برای شما در نظر نگیرد و به دنبال کسب اطلاعاتی که دارید باشد اگر حس کردید که با سوالاتشان حل مشکلات خود را از شما میخواهند، اسرار تجاری شرکتهای قبلی را به آنها ندهید و کارفرمای قبلی را به آنها نفروشید. احتمالا با سوالاتی که از شما میکنند یک مشاوره رایگان از شما میگیرند و اصلا قصد استخدام شما را ندارند.
۹) وقتیکه سومین بار به همان مصاحبه شغلی دعوت شدید از خود بپرسید آیا ارزشش را دارد برای شرکتی کار کنید که خودش نمیداند چه میخواهد. درست است که به کار نیاز دارید ولی دردسر هم نمیخواهید و این تنها شرکتی نیست که شما را میخواهد مطمئن باشید. میتوانید تلفنی و نه حضوری از کارفرمای آنجا علت را بپرسید که واقعا چه میخواهند. چون اگر حضوری بروید طوری نشان دادهاید که به زمان خود ارزشی قائل نیستید. ولی اگر به اصرار بخواهند شما را به آنجا بکشانند اختیارتان دست خودتان است حتما به این سوالات پاسخ دهید: آیا این شغل اینقدر مهم است؟ آیا میخواهید برای شرکتی کار کنید که اینقدر مردد در تصمیمگیری هستند؟ آیا میخواهید پس از دو ماه کار، تازه تشخیص بدهند که شما مناسب این پست بودید یا نه؟ اگر بعد از یک سال کار بخواهید ارتقا بگیرید میتوانند پیشنهاد شما را بپذیرند؟
۱۰) وقتی شرح وظایف مشخصی نیست و معلوم نیست دقیقا چه کارهایی قرار است انجام دهید؛ معمولا در چنین مواردی مصاحبهگر میگویند اینجا همه مانند اعضای یک خانواده هستیم و هرکس هر کاری باشد انجام میدهد؛ یعنی مثلا اگر شما یک حسابدار هستید از شما تقاضا شود کارهای خرید بیرون از شرکت را نیز انجام دهید. خوب سوال این است، آیا سود بهدستآمده را هم بهصورت خانوادگی تقسیم خواهند کرد؟ سعی کنید در جایی که به مصاحبه شغلی رفتهاید نقشتان بهطور شفاف، مشخص باشد.
۱۱) وقتی جایی مصاحبه دعوت شدهاید و نمونه کارهای قبلی شما را به عنوان سابقه قبول نکرده و اصرار دارند تا برایشان با مشخصات شرکتشان نمونه کار ارائه دهید. این مورد اغلب در کارهای گرافیکی اتفاق میافتد و هدف مصاحبهگر بیشتر انجام گرفتن کارهای شرکت بهصورت رایگان است تا استخدام فرد.
۱۲) وقتی در آخر مصاحبه حرف از حقوق به میان می آید و مصاحبه گر اصرار دارد که معنویات مهمتر از مادیات است و به شما احساس گناه میدهد. در این زمان باید از خود بپرسید، آیا هنگام فروش محصولات نیز معنویات برایشان مهمتر خواهد بود؟
۱۳) وقتی بیمه برایتان مهم است و وضعیت شرکت در قبال تأمین بیمه کارکنان منفی و یا نامشخص است.