اطلاعات حسابداری بهای تمام شده برای مدیران طراحی شده است.به این دلیل که مدیران تصمیمات را فقط برای سازمان خودشان اتخاذ میکنند،نیازی به این اطلاعات بهصورت قابلمقایسه با اطلاعات مشابه سایر سازمانها وجود ندارد و معیار مهم این است که اطلاعات باید برای تصمیماتی که مدیران در یک محیط خاص کسب و کار از جمله ایجاد راهبرد عملیاتی میگیرند، مرتبط باشند.
از اطلاعات حسابداری بهای تمام شده معمولاً در اطلاعات حسابداری مالی استفاده میشود، اما ابتدا روی استفاده آنها توسط مدیران برای تصمیمگیری تاکید داریم. حسابدارانی که اطلاعات حسابداری بهای تمام شده را رسیدگی میکنند با ارائه اطلاعات خوب به مدیرانی که تصمیمگیرنده هستند ارزش افزوده ایجاد میکنند. بدون در نظر گرفتن اینکه سازمان یک شرکت تولیدی، یک بانک، یک سازمان غیرانتفاعی، یک سازمان دولتی، یا حتی یک مدرسه باشد، متعاقب تصمیمهای بهتر، بهبود عملکرد حاصل خواهد شد. سامانه حسابداری بهای تمام شده حاصل تصمیمگیریهای مدیران یک سازمان و محیطی است که آنها میسازند.
حسابداری بهای تمام شده بهعنوان فرایند گردآوری، تجزیه و تحلیل، تلخیص و ارزیابی دورههای مختلف عملیاتی شامل هزینهها و مشاوره مدیریت در مناسبترین دوره عملکرد براساس صرفهجویی در هزینه و توانایی مدیریت درنظرگرفته میشود.
سازمانها و مدیران اغلب اوقات علاقهمند و نگران هزینهها هستند. کنترل هزینههای گذشته، حال، و آینده بخشی از وظیفه همه مدیران در یک شرکت است. در شرکتهایی که سعی میکنند سوددهی داشته باشند، کنترل هزینهها بهطور مستقیم تاثیرگذار است. دانستن هزینههای محصولات برای تصمیمگیری در مورد قیمت و ترکیب تخصیص محصولات و خدمات ضروری است.
سامانههای حسابداری بهای تمام شده میتواند منابع مهمی از اطلاعات برای مدیران یک شرکت باشد. به همین دلیل، مدیران قوت و ضعفهای سامانههایی حسابداری بهای تمام شده را درک میکنند، و در ارزیابی و تکامل سامانههای اندازهگیری و اداره بهای تمام شده مشارکت میکنند. برخلاف سامانههای حسابداری که به ارائه گزارشهای مالی دورهای کمک میکنند، سامانهها و گزارش های حسابداری بهای تمام شده موضوع قوانین و استانداردهایی مانند اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری نیستند.
در نتیجه، طیف وسیعی از سامانههای حسابداری بهای تمام شده در شرکتهای مختلف و حتی گاهی در بخشهای مختلف یک شرکت یا سازمان وجود دارد.
فهرست رویکردهای مختلف حسابداری بهای تمام شده :
حسابداری بهای استاندارد شده یا استاندارد
حسابداری ناب
بهایابی مبتنی بر فعالیت
حسابداری مصرف منابع
حسابداری ارزش افزوده
بهایابی نهایی/تجزیه و تحلیل هزینه-حجم-سود
عناصر سنتی بهای تمام شده :
مواد خام
کار
هزینههای غیرمستقیم/سربار
عناصر بهای تمام شده
مواد (مواد بخش بسیار مهم از کسب و کار است)
مواد مستقیم
کار
کار مستقیم
سربار (متغیر/ثابت)
مواد غیرمستقیم
کار غیرمستقیم
نگهداری و تعمیر
تدارکات
تاسیسات
سایر هزینههای متغیر
حقوق
اشغال (اجاره)
استهلاک
سایر هزینههای ثابت
در بعضی از شرکتها، هزینه ماشینآلات از سربار جدا بوده و بهعنوان یک عنصر مجزا گزارش میشود.
که در اینصورت بر اساس کارکردشان گروهبندی میشوند:
سربارهای تولید و کار
سربارهای اداری
سربارهای فروش
سربارهای توزیع
طبقهبندی هزینهها
طبقهبندی هزینه یعنی گروهبندی هزینهها با توجه به ویژگیهای مشترکشان . شیوههای مهم طبقهبندی هزینهها هستند:
براساس ماهیت یا اصل: مواد، کار، مخارج
براساس کارکردها: تولیدی، فروش، توزیع، اداری، تحقیق و توسعه، توسعه
براساس قابلیت ردگیری: مستقیم یا غیرمستقیم
براساس تغییرپذیری: ثابت، متغیر، نیمه-متغیر
براساس کنترلپذیری: قابلکنترل، غیرقابل کنترل
براساس عادی بودن: عادی، غیرعادی
براساس بهای تمام شده تصمیمگیری
زمان اشغال
حسابداری بهای تمام شده استاندارد
در حسابداری بهای تمام شده نوین، مفهوم ثبت هزینههای تاریخی بعداً با تخصیص هزینههای ثابت شرکت در یک دوره زمانی معین روی اقلام تولید شده ، و ثبت نتیجه بهصورت مجموع بهای تمام شده تولید دنبال میشود. این به تمام بهای تمام شده محصولات اجازه میدهد که در دورهای که تولیدشان فروخته نشده با استفاده از روشهای پیچیده حسابداری، مطابق با اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری، در موجودی ثبت شود. این امر مدیران را نیز قادر میکند که از هزینههای ثابت چشمپوشی کنند، و به نتیجه هر دوره در رابطه با “بهای تمام شده استاندارد” برای هر محصول نگاه کنند.
یک بخش مهم حسابداری بهای تمام شده استاندارد تحلیل وردایی است که تفاوت بین بهای تمام شده واقعی و بهای تمام شده استاندارد را به اجزای مختلف (انحراف حجم، انحراف هزینه مواد، انحراف هزینه کار، و غیره) تقسیم می کتد بهشکلی که مدیران میتوانند متوجه شوند که چرا هزینهها از آنچه برنامهریزیشده متفاوت است و اقدام مناسب را برای اصلاح این وضعیت بکار بندند.
توسعه حسابداری ارزشافزوده
در زمانی که کسب و کار پیچیدهتر میشود و شروع به تولید انواع بیشتری از محصول میکند، استفاده از حسابداری بهای تمام شده برای تصمیمگیری بیشینه کردن سودآوری زیر سوال است. در دهه 1980 محافل مدیریت بهطور فزایندهای از نظریه محدودیتها آگاه شد، و شروع کرد به درک اینکه “هر فرایند تولید یک عامل محدود کننده در جایی در زنجیره تولید دارد” . همینکه مدیریت کسب و کار آموخت که محدودیتها را شناسایی کند، آنها بهطور فزایندهای حسابداری ارزشافزوده را در مدیریتشان بکار گرفتند و به ازای هر واحد از منبع محدود شده “دلارهای ارزشافزوده را بیشینه کردند”.
بهایابی مبتنی بر فعالیت
بهایابی مبتنی بر فعالیت (ایبیسی) یک سامانه تخصیص هزینهها به محصولات براساس فعالیتهای مورد نیاز آنها است. در این مورد، فعالیتها عملیات های منظمی هستند که در داخل یک شرکت انجام میشوند. “صحبت با مشتری در خصوص ابهامات فاکتور” نمونهای از یک اقدام در داخل اکثر شرکتها است.
حسابداران 100% زمان هر کارمند را به فعالیتهای مختلفی که درون شرکت انجام میدهد اختصاص میدهند.سپس حسابدار میتواند مجموع هزینه پرداختی بابت هر فعالیت را با جمع درصد حقوق پرداختی به هر کارگر در آن فعالیت تعیین کند.
یک شرکت میتواند دادههای حاصل از بهای تمام شده فعالیت را برای تعیین اینکه کجا باید بهبودهای عملیاتیشان را متمرکز کنند استفاده کند.
درحالیکه ایبیسی میتواند بهدقت به هزینه هر فعالیت و منابع در محصول نهایی اشاره کند، این فرایند میتواند خسته کننده، پرهزینه و موضوع اشتباهات باشد.
و ازآنجا که ابزاری برای یک روش دقیقتر تخصیص هزیههای ثابت به محصول است، این هزینههای ثابت با توجه به حجم تولید در هر ماه متفاوت نیست. برای مثال، حذف یک محصول، سربار یا هزینه کار مستقیم تخصیص داده شده به آنرا از بین نمیبرد. ایبیسی شناسایی بهتر بهایابی محصول را در بلندمدت محقق میکند، اما ممکن است در تصمیمگیری روزمره خیلی مفید نباشد.
حسابداری ناب
حسابداری ناب در سالهای اخیر برای ارائه حسابداری، کنترل، و روشهای اندازهگیری در حمایت از تولید ناب و سایر کاربردهای تفکر ناب مانند مراقبتهای پزشکی، ساخت و ساز، بیمه، بانکداری، آموزش و پرورش، دولت، و سایر صنایع تدوین و توسعه یافته است.
دو اجبار اصلی برای حسابداری ناب وجود دارد. اولی استفاده از روشهای ناب برای حسابداری، کنترل، و فرایندهای اندازهگیری است. و این با بکارگیری روشهای ناب برای هر فرایند دیگری منافاتی ندارد. و هدف از بین بردن ضایعات، آزادسازی ظرفیت، سرعت بخشیدن به این فرایند، از بین بردن خطاها و نقایص، و ایجاد شفافیت و قابلیت فهم برای این فرایند است. دومین (و مهمتر) اجبار حسابداری ناب اساساً تغییر در حسابداری، کنترل، و فرایندهای اندازهگیری است بطوریکه اینها تغییر و بهبود ناب را تحریک کرده، اطلاعاتی ارائه دهند که برای کنترل و تصمیمگیری مناسب باشد، و خودشان ساده، بصری، و کمضایعه باشند. حسابداری ناب نیازی به روشهای حسابداری مدیریت سنتی مانند بهایابی استاندارد، بهایابی مبتنی بر فعالیت، گزارشگری انحراف، قیمتگذاری براساس قیمت تجاری، سامانههای کنترلی پیچیده سنتی، و گزارشهای مالی نابهنگام و گیجکننده ندارد.
اینها همه جایگزین میشوند با:
اندازهگیریهای عملکرد متمرکز بر ناببودن
بهایابی مستقیم ساده خلاصه جریانهای ارزش
تصمیمگیری و گزارشگری با استفاده از برد و باخت
گزارشهای مالی که بهموقع هستند و به “انگلیسی ساده” ارائه میشوند که همه بتوانند بفهمند
سادهسازی و حذف افراطی سامانههای کنترلی سنتی با از بین بردن نیاز به آنها
زایش تغییرات ناب از یک درک عمیق از ارزش ایجاد شده برای مشتریان
از بین بردن بودجه بندی سنتی از طریق فروشها، عملیات، و فرایندهای برنامهریزی (اساوافپی) ماهانه
قیمتگذاری مبتنی بر ارزش
درک صحیح از تاثیر مالی تغییر ناب
وقتی یک سازمان با تفکر و روشهای ناب بالغتر میشود، میتواند تشخیص دهد که روشهای ترکیبی حسابداری ناب در واقع یک سامانه مدیریت ناب (الاماس) ایجاد میکند که طراحی شده است برای ارائه برنامهریزی، گزارشگری عملیاتی و مالی، و انگیزه برای تغییر مورد نیاز برای رونق بخشیدن به تحول ناب در جریان در شرکت.
بهایابی نهایی
تجزیه و تحلیل هزینه-حجم-سود بررسی نظاممند ارتباط میان قیمتهای فروش، فروش، حجمهای تولید، هزینهها، مخارج و سودها است. این تحلیل اطلاعات بسیار مفیدی برای تصمیمگیری در مدیریت یک شرکت ارائه میکند. برای مثال، این تحلیل میتواند در برقراری قیمتهای فروش، در انتخاب ترکیب محصول برای فروش، در تصمیمگیری برای انتخاب راهبردهای بازاریابی، و در تحلیل تاثیر تغییرات هزینهها روی سود بکار رود. در محیط کنونی کسب و کار، مدیریت کسب و کار باید به شیوهای سریع و دقیق عمل کرده و تصمیمگیری نماید. در نتیجه، اهمیت هزینه-حجم-سود هنوز با گذشت زمان افزایش میابد.