اگر صادقانه بخواهیم بگوییم، هیچ کسی از مصاحبه کاری و مطالعه رزومه کاری لذت نمی برد. قرار گرفتن در یک موقعیت پر استرس و پرفشار روانی و همین طور درمعرض قضاوت دیگران قرار گرفتن، جلسه مصاحبه کاری را به یک اتفاق سخت و آزار دهنده تبدیل کرده است.
متاسفانه اگر شخصی باشید که دوست ندارد زیاد درباره خودش صحبت کند، قطعاً سوالات شخصی مصاحبه کاری برایتان ناراحت کننده تر خواهد بود.
اما برای کافرمایان این سوالات شخصی خیلی ارزشمند هستند. این سوالات دریچه ای به سوی شخصیت و کاراکتر شماست. با جواب هایی که به این سوالات می دهید، رگ خواب شما دست آن مدیر می آید و کاملاً خلق و خوی شما را می شناسد.
در این دوره و زمانه خیلی مهم است که با فرهنگ سازمانی شرکت ها هم سو باشید، به همین خاطر این سوالات خصوصی کلیدی هستند.
برای اینکه باری از دوش شما برداشته شود و سختی مصاحبه کاری تان کم تر شود، برای شما لیستی از سوالات شخصی مصاحبه ها را به همراه برخی توصیه ها و راهکارها برای شما آماده کرده ایم:
1. خودتان را معرفی کنید.
تقریبا این رایج ترین سوالی ست که از شما پرسیده می شود. مهم تر از جوابی که می دهید، نحوه تفسیر و برداشت شما از این سوال است.
معمولاً وقتی مصاحبه کننده از شما می خواهد خودتان را معرفی کنید یا بیشتر درباره خودتان توضیح دهید، در واقع فرصتی به شما می دهد تا درباره گذشته کاری تان و قابلیت های مهم خود و اینکه چرا آنجا هستید و چرا آن شرکت را انتخاب کرده اید، صحبت کنید.
2. چه پیشنهاد و ایده جدیدی برای ما دارید؟
این هم یکی دیگر از سوالات مرسوم مصاحبه های کاری ست، اما جواب دادن به این سوال کمی سخت است. اساساً مصاحبه کننده های شرکت ها به دنبال پیدا کردن آدم های منحصر به فرد هستند.
این سوال زیرکانه ای ست، از این جهت که شما را با سایر متقاضیان استخدام مقایسه می کند.
در حالی که ادعا کردن و اغراق خیلی راحت است و شما می توانید مدعی باشید که از کارجویان دیگر یک سر و گردن بالاتر هستید، اما واقعیت این است که این حرف ها ارزش چندانی ندارند چون شما نمی توانید این مسئله را ثابت کنید یا آن را اندازه گیری کنید.
بنابر این بهتر است به جای آن بر روی خودتان تمرکز کنید. اگر چه شما می دانید که چقدر رقابت برای کار سخت است، اما خیلی پرشور و با اعتماد بنفس کامل درباره ویژگی ها، قابلیت ها و توانایی های خودتان صحبت کنید و مسیر صحبت ها و نوع جواب های خود را بر این اساس تعیین کنید که شما مناسب و متناسب ترین فرد برای این جایگاه شغلی و این شرکت هستید.
3. چگونه خود را توصیف می کنید؟
این سوال با سوالِ «خودتان را معرفی کنید» متفاوت است. اینجا منظور این نیست که درباره سوابق کاری، تحصیلی و توانایی فنی تان صحبت کنید. بیشتر درباره اینکه چجور شخصی هستید و چه شخصیتی دارید، صحبت کنید.
مثلاً من عاشق چالش و حل مسئله ام یا خیلی روحیه تیمی دارم و راحت می توانم در گروه های کاری ارتباط و تعامل داشته باشم و کار کنم. عیبی ندارد اگر اینجا پیاز داغش را بیشتر کنید و با آب و تاب بیشتری از ویژگی های شخصیتی و مهارت های نرم خود صحبت کنید.
اما اصلاً تلاش نکنید که بخواهید آن چه کارفرما دوست دارد بشنود را به زبان بیاورید! خیلی صادقانه خودتان را همان گونه که شناخته اید، معرفی کنید. هر چقدر که صادق تر باشید بیشتر در ذهن می مانید و گزینه معتبر تری خواهید بود.
4. نقاط قوت تان چیست؟
شاید برای تان صحبت کردن درباره نقاط ضعف تان راحت تر باشد، اما شما باید خودتان را به طور کامل بشناسید . بدانید دقیقا در چه کارهایی خوب هستید. قرار است که این مهارت ها و قابلیت های خودتان را به کارفرما بفروشید.
وقتی درباره نقاط قوتتان صحبت می کنید به این دقت کنید که چقدر این توانایی شما با شرح شغلی تان آمیخته و در هم تنیده است. فرض کنیم در طراحی و نقاشی با استعداد هستید یا صدای خوبی دارید یا قهرمان شنا هستید، ولی شغل تان حسابداری و مالی است. خب این استعدادها به خودیِ خود خوب هستند، اما چه کمکی به کار حسابداری شما می کنند؟! پس مطرح کردن آن ها وقت تلف کردن است!
در ضمن شما باید این ادعاها را ثابت کنید. مثلاً اگر شما بهترین فروشنده این منطقه هستید، باید با آمار و ارقام از شغل های قبلی تان، این ادعا را ثابت کنید.
5. نقاط ضعف شما چیست؟
در نقطه مقابل، خیلی مهم است که علاوه بر نقاط قوت خود، درباره نقاط ضعف تان نیز صحبت کنید. این یک سوال خیلی مفید است، زیرا علاوه بر گفتن بخش هایی که نیاز به بهبود دارید، نشان می دهید که چقدر روی خودتان شناخت دارید.
برای جواب به این سوال خیلی زیرکانه باید رفتار کنید؛ نه دروغ بگویید و چیزی هم نگویید که به دردسر بیافتید. شما باید به این سوال پاسخ دهید ولی قرار نیست خودتان را ببازید و همه ضعف هایتان را بگویید.
مثلاً نمی خواهد بگویید که در مدیریت زمان صفرِ صفر هستید! به جای آن بگویید که گاهی درگیر کیفیت و جزییات کار می شوید و البته در آخر تایید کنید که این ضعف است و سعی نکنید آن را به یک نقطه قوت تبدیل کنید.
6. در اوقات فراغتتان چه کار می کنید؟
اگر چه اکثر افراد خیلی راحت به ای سوال پاسخ می دهند و گمان می کنند که مصاحبه کننده می خواهد بداند بیرون از شرکت چه جور فردی هستند، اما مصاحبه کننده اطلاعات تحلیلی خیلی بیشتری از جواب های شما به دست می آورد و قضاوت های پیچیده تری راجع به شما می کند.
مثلا زمانی که می گویید هر شب به باشگاه می روم، این نشان می دهد که شما انسان با انگیزه و هدفمندی هستید. یا وقتی می گویید روی قطعات ماشین یا موتورم کار می کنم، نشان می دهد که به حل مسئله علاقه مند هستید. زمانی هم که بگویید فیلم و سریال می بینم و پای تلویزیون و لپ تاپ و شبکه های اجتماعی هستم، نشان می دهد که شما انسان بدون هدف و بدون انگیزه ای هستید.
7. چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟
خب هر کسی با اتفاقات و دلایل مختلفی تحریک می شود و انگیزه پیدا می کند و این خیلی طبیعی ست؛ اما اگر می خواهید متفاوت باشید و یک جواب عالی بدهید، انگیزه و علایقی که با انگیزه های شرکت هم سو است را بیان کنید و اگر عامل انگیزشی دارید که با اهداف و فرهنگ آن شرکت نا همگون است را بیان نکنید.
مثلاً اگر عاشق کمک کردن به مردم هستید و افتخار آن شرکت ارایه خدمات عالی به مشتریان است، خب آنها قطعاً از شما خوششان خواهد آمد. یا اگر دنبال ایجاد یک تغییر در جامعه خود هستید و مدام به نوآوری فکر می کنید، شرکت های استارتاپی به شما علاقه مند خواهند شد. در واقع این مثال ها برای این است که خودتان را متناسب با آن جایگاه شغلی و همین طور فرهنگ و اهداف آن شرکت نشان دهید.